طبیعت بی جان

گاه نوشته های احسان

طبیعت بی جان

گاه نوشته های احسان

گردش بی تردید زمین را میبینم

و عبور فصول را در مدار طبیعت

وعبور تمدن از چراغ قرمز را

و عابران پیاده به سمت بازار تغافل

برای خریدن دارو ...

صدای تخریب کوچه باغ را میشنوی ؟

و پیچکی که از تاور میرود بالا ..

مهندس می گوید :

                        چه صحنه زیبایی !..

از جنگل صدای تبر می آید

گورکن می گوید :

جاده ای میکشند به سمت گورستان ...

و من میبینم..

عبور ابرهای مسافر

از خواهش نگاه کشاورز

از فراز سراب

و سکوت کویر ..

و من خوب میشنوم

صدای رویش گیاهی را

که قناعت دارد ...

و هواپیمایی می گذرد

و ابرها را میشکند ..

و خط می اندازد بر صورت آسمان ...

و من تولد ستارگان را

در بستر تاریک شبها جشن می گیرم ..

و خوب میدانم

که ظلمات

آبستن نورند ...

 

نظرات 10 + ارسال نظر
محمد پنج‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 03:39 ب.ظ http://ir-blog.blogsky.com

سلام
نوشته های زیباییه
موفق باشی
به منم سر بزن
منتظرتم
یا علی

فرشته جمعه 16 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:21 ب.ظ http://www.freshblog.blogsky.com/

این اشعار مال کیه؟؟

احسان شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 08:47 ق.ظ

پاسخ :
ممنون از توجهتون
گاهنوشته های خودمه تا به چه کار آید و چه در نظر افتد

فهیمه شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:00 ق.ظ http://ghazalaketanha.blogfa.com

کاش وقتی زندگی فرصت دهد گاهی از پروانه ها یادی کنیم کاش بخشی از زمان خویش را وقت قسمت کردن شادی کنیم کاش وقتی آسمان بارانی ست از زلال چشمهایش تر شویم وقت پائیز از هجوم دست باد کاش مثل پونه ها پرپر شویم

تو به من فرصت یک لحظه تبسم دادی
یاد من می ماند ..
که از این پنجره ما را خواندی
به صدای باران ..
چشمه ات جاری باد ...

عابد یکشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:07 ب.ظ http://negaheman.blogsky.com/

سلام احسان عزیز
سال نو رو باز هم به شمای عزیز جان تبریک می گم .
مثل همیشه زیبا و محکم نوشتی .
حظ فراوانی از این دست نوشته ات بردم .
در پناه خداوند متعال همیشه سالم و سلامت باشی.

سلام عابد جان
سال نو شما هم مبارک
و ممنون از لطفت

م.بهتاش دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:31 ق.ظ http://sunset.blogsky.com

عبور ابرهای مسافر !
قشنگ بود.

ممنون از لطفتون مهدی جان

پویا دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 02:10 ب.ظ

انسان پدیده ای غریب است به فتح هیمالیا میرود.به کشف اقیانوس دست میازد.به ماه و مریخ سفر می کند.تنها یک سرزمین است که هرگز تلاش نمی کندان را کشف کند و ان دنیای درونی وجود خود است.
تبریک میگم به تو که این سفرو شروع کردی
جاوید باشی.....

پویا جان خیلی خوشحالم کردی اومدی
هنوز «سکوت سرشار از ناگفته هاست» رو به یاد خاطرات
خوب گذشته گوش میکنم ...
به امید تکرار خاطرات خوب ..

تارا سه‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 09:06 ق.ظ http://dokhtare-darya.blogsky.com

پرسیدم از سرشک ، که سرچشمه ات کجاست ؟
نالید و گفت : سر ز کجا ز چشمه از کجاست ؟
لبخند لب ندیده ی قلبم که پیش عشق
هر وقت دم زخنده زدم ، گفت : نابجاست


سلام مرسی از اینکه بهم سر زدی
در ضمن وبلاگ جالبی داری باز هم بهتون سر می زنم

ممنون از محبتت تارا جان

زهره سه‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:12 ب.ظ http://www.zohreh_f.persianblog.ir

و خوب می دانم
که ظلمات
آبستن نورند...
بسیار زیبا بود...ممنون از اینکه سر زدی...شعرهات احساس زیبایی دارن.خیلی لذت بردم.

از نام مپرس بی نشانم شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:14 ق.ظ

سلام آقا احسان
حسب الامر حضرتعالی که امر به بازدید نموده بودید اومدیم.
خیلی عذر میخوام که بی مقدمه میگم: وبلاگ سردی داری. یکم تغییرات تو حال و هوای وبلاگ شاید بد نباشه.
به امید روزهای خوب و خوش برای حضرتعالی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد